جدول جو
جدول جو

معنی قوش بلاغ - جستجوی لغت در جدول جو

قوش بلاغ(خَ کُ نِ / نَ)
دهی است از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه، سکنۀ آن 118 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قُ شَ بُ)
دهی است از دهستان به به جیک شهرستان ماکو، سکنۀ آن 304 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه ارابه رو و اتومبیل رو دارد. این ده در دو محل بفاصله 5هزار گز بنام قوشه بلاغ بالا و پائین مشهور است. سکنۀ قوشه بلاغ پائین 56 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی است از دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد که در 5500 متری خاورآغ کند و در 22500گزی شوسۀ میانه به زنجان واقع است. ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل و 102 تن سکنه که آب آن از دو رشته چشمه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و حبوبات و سردرختی و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم و گلیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
نام محلی است کنار راه سنندج و مریوان میان قلعه شیخ و گردنۀ کاران در 61هزارگزی سنندج
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی از دهستان اسفندآباد بخش قروۀ شهرستان سنندج دارای 232 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و لبنیات است. صنایع دستی زنان قالیچه، جاجیم و گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قِ بُ)
چهل چشمه
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ بُ)
دهی از دهستان احمدآباد بخش تکاب و 17 هزارگزی شمال خاوری راه ارابه رو تکاب به شاهین دژ. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل سالم است. سکنۀ آن 743 تن. آب آن از رود خانه سارق میباشد. محصولات آن غلات، بادام، حبوبات، کرچک. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ بُ)
دهی از دهستان آواجیق بخش حومه شهرستان ماکو واقع در 28 هزارگزی شمال باختری ماکو و 16 هزارگزی شمال خاوری کلیساکندی و 8 هزارگزی جنوب مرز ایران و ترکیه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری سالم است. سکنۀ آن 160 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه ارابه رو دارد، و میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(گُمْ مِ)
دهی است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان که در 15000گزی باختر بهار و 1000گزی راه شوسۀ همدان به سنندج واقع شده است. هوای آن سرد و سکنۀ آن 201 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالیبافی و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(بِ بُ)
دهی جزء دهستان بیات بخش نوبران شهرستان ساوه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 استان مرکزی)
لغت نامه دهخدا